نوازندگان تنبک دراواخر عصر قاجار - 4


 
میرزاعبداله خان دوامی

حبیب کاشی: خواننده باسلیقه و تنبک نواز ماهری بود که تصنیف و اشعار ضربی بسیار در حفظ داشت. او در زورخانه ای که پهلوان اکبر خراسانی در محله پاچنار تهران دائر کرده و در آن ورزش میکرد تنبک می نواخت و بین همکاران خود استاد شناخته می شد و در حدود سال ۱۳۱۵ شمسی در حدود هفتاد سالگی درگذشت.

در میان زنان چه در دوره قاجار و بعد نوازندگان تنبک بسیاری بودند که ما بذکر یک تن از آنان اکتفا می کنیم.

طلعت خانم: علاوه بر مهارت در نوازندگی تنبک صدائی مطبوع داشت و در خواندن تصنیف و آهنگهای ضربی ماهر بود.

میرزاعبداله خان دوامی:او از اساتید معتبر و معمر و آخرین بازمانده اساتید قدیم بود. در نوازندگی تنبک و شناسائی آن و معرفت به نغمات و الحان و ترکیب آن و در صحت خوانندگی آواز و تصنیف و آهنگهای ضربی و تشخیص دقایق فنی موسیقی و وقوف بردیف دستگاهها و تصنیف های قدیم و معمول در عصر قاجاریه نظیر و همتا نداشت.

دوامی فرزند ابوالقاسم به سال ۱۳۷۰ شمسی در ده طا از توابع تفرش متولد شد و پس از تحصیلات معمول زمان در اداره پست پایتخت به خدمات دولتی مشغول گردید.

از جوانی صدائی مطبوع داشت و به موسیقی علاقمند بود. استاد او در خوانندگی علیخان معروف به علیخان نایب سلطنه و مربی او در تنبک و تصنیف و آوازهای ضربی حاجی خان عین الدوله ای (شاگرد ممتاز سماع حضور) بود که اساتید فن او را بهترین تنبک نواز و تصنیف خوان زمان خود می دانستند.

دوامی با داشتن قریحه ذاتی و ذوق و استعداد موسیقی و حافظه سرشار تحت تربیت استادی چون حاجی خان و همکاری با میرزا حسینقلی و حسین خان اسمعیل زاده (استاد کمانچه) و سالها نواختن تنبک و خواندن تصنیف با ساز آن هنرمندان نامی و نوازندگی با دیگر اساتید بزرگ زمان و استفاده از محضر آنها در مرتبه ای قرار گرفت که همه اهل فن او را در هنر خود استاد مسلم عصر شمرده ، گفته های وی را معتبر می دانستند.

دوامی هنرمندی بود متواضع و مهربان و عاری از تظاهر و تکبر. در انزوا بسر می برد و با اینکه از معاشرت و شرکت در اجتماعات بیزاربود دوستان قدیم و اهل فن و شیفتگان هنر را که خود به آن بستگی تام داشت با آغوش باز می پذیرفت. اساتید معمر کنونی محضرش را که بسیار آموزنده بود بسیار مغتنم می شماردند.

خوشبختانه این هنرمند ارجمند کمر همت به تربیت چند تن هنرجوی شیفته موسیقی بست و در تربیت آنها اهتمام ورزید و از این راه یادگار ارزنده و نام نیکی از خود باقی گذاشت. وی در سال ۱۳۵۹ دار فانی را وداع گفت.

مراجع :
- مهدی ستایشگر ، نام نامه موسیقی ایران زمین ، انتشارات اطلاعات ، سال ۱۳۷۶

- حسن مشحون ٬ نظری به موسیقی ضربی ایران ٬ برگرفته از : دو مقاله درباره موسیقی ایران٬ نشریه شماره ۴ سازمان جشن هنر شیراز٬ تاریخ ثبت دفترکتابخانه ملی ۱۳۴۸

- رضا ترشیزی ٬ هزار سال وزن در موسیقی ایرانی ٬ انتشارات حوزه هنری ٬ ۱۳۷۶



منبع : نوازندگان تنبک دراواخر عصر قاجار (V)

 

نامه سرگشاده یک تنبک نواز به اهالی موسیقی


 موسیقی دارای سه بعد است :

1. لحن (ملودی)
2. ایقاع (ریتم)
3. ضرب اصل (آکسان)

از آنجایی که سازهای کوبه ای پوستی اصلی ترین سازها برای اجرای دورهای ایقاعی (یا به تعبیری همان میزانهای گوناگون موسیقایی) است، بررسی سازهای کوبه ای پوستی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. البته بررسی تمام سازهای کوبه ای پوستی ایران به دلیل تنوع فرهنگ موسیقایی در ایران چیزی نیست که در این مختصر بگنجد، لذا بحث خود را معطوف به تنبک و دف – که تنها سازهای کوبه ای پوستی و ملی محسوب می شوند- می کنیم.

تنبک از نظر ساز شناسی جزو طبلهای جام گونه شکل (goblet shaped drums) محسوب می شود که از این خانواده می توان به سازهای مشابه مانند داربوکا darbooka)) در کشورهای عربی و ترکیه وهمچنین زیربغلی در افغانستان اشاره کرد. قدمت تنبک با نام پهلوی دمبلک به پیش از اسلام می رسد و طبق نظر مرحوم دکتر معین دمبک صورت تحویل یافته همین نام است.

تمبک در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و به عنوان سازی تکنواز و مستقل مطرح شده است؛ این پیشرفت مرهون زحمتهای بی دریغ و خالصانه استادان ارزشمند این ساز است که در این میان نقش استاد حسین تهرانی به قدری اهمیت می یابد که از او می توان با عنوان پدر تنبک نوازی نوین ایران یاد کرد. به هر حال با آنکه این ساز پیشرفت بسیار خوبی داشته است و امروز بصورت وسیعی از آن استفاده می شود، متاسفانه آنطور که باید به آن توجه نمی شود؛ مثلا" چرا تنبک به عنوان ساز تخصصی در رشته کارشناسی موسیقی در نظر گرفته نمی شود؟

دف از نظر سازشناسی جزو طبلهای چنبرگونه (frame drums) به حساب می آید که از این خانواده می توان به سازهای مشابه مانند دایره، رق (req) و بندیر (bendir) اشاره کرد. قدمت دف نیز با نام پهلوی دپ به پیش از اسلام می رسد و دف معرب دپ می باشد. دف که در قدیم برای موسیقی عرفانی در محفلهای انس عارفان نواخته می شد، امروز به صورت گسترده ای در انواع موسیقی های ایرانی بکار می رود؛ بصورتی که طبق نظر استاد محمد رضا درویشی (پژوهشگر برجسته موسیقی نواحی ایران) باید دف را نیز به مانند تنبک سازی ملی در نظر گرفت.

به هر حال وقتی به تنبک با آن درجه از اهمیت آنطور که باید توجه نمی شود، دیگر می توان حدس زد که تکلیف دف و دیگر سازهای کوبه ای پوستی چیست!

بنابر آنچه در بالا گفته شد راه کارهای زیر به منظور دستیابی به روش های علمی بهتر این سازهای کوبه ای پیشنهاد می گردد:

1. رشته ای تخصصی برای کارشناسی موسیقی در نظر گرفته شود که در آن ساز تخصصی دانشجوی مربوط، تنبک یا دف باشد. لازم به تذکر است که در بسیاری از کشورها رشته هایی مانند موسیقی کوبه ای (percussion music) به عنوان رشته ای دانشگاهی تدریس می شود.

2. جشنواره های بین المللی تخصصی برای سازهای کوبه ای پوستی با تاکید بر سازهای ایران برگزار گردد. به عنوان مثال هر سال فستیوالی تخصصی برای سازهای کوبه ای با نام "رنگهای کوبه ای" در اتریش برگزار می گردد.

3. کانون سازهای کوبه ای ایران به عنوان کانونی مستقل در خانه موسیقی تشکیل گردد.

با امید به اینکه موسیقی کوبه ای ایران بصورتی بین المللی در جهان مطرح گردد.


از پیمان ناصح پور



منبع :  نامه سرگشاده یک تنبک نواز به اهالی موسیقی

 
 

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان


 وضعیت اجتماعی تنبک نوازان درگذشته:
در سالیان پیش هنر نواختن تنبک به شکل تکنوازی نگریسته نمیشده است. توضیح آنکه خوانندگان دو گونه بودند، یکی آوازخوانان که بر پایه ردیف موسیقی اصیل خوانندگی میکردند و دیگری تصنیف خوانها که تصنیف ها (ترکیب های ریتمیک موسیقی آوازی) را اجرا میکردند. در ضمن بودند افرادی که سرآمد هر دو (تصنیف و آواز) محسوب میشدند، مثال بارز آن استاد عبدالله دوامی است. همچنین بیشتر تصنیف خوانها ضربگیر (تنبکنواز) نیز به حساب می آمدند که هنوز آنگونه که باید به آنها اهمیت داده نمیشود.
در گذشته تنبک نوازان با داشتن وضعیت اجتماعی نامطلوب عنوان موسیقی دانان سطح پایین را بر خود حمل میکردند. آنها مجبور بودند تا حقارت و اهانت و کم بهایی دیگران را به جان بخرند که متاسفانه هنوز به قوت خود باقی است:

گرچه گهگاهی به تکنوازی آنها گوش فرا داده شده و میشود اما با چسباندن برچسب همراهی کننده به ایشان و از جمله شهروندان درجه دوم جهان موسیقی قلمداد میگردند. این بی اعتباری نسبت به تنبک نوازان – که در واقع کار آنها کم ارزش تر از خوانندگان و نوازندگان دیگر سازها نیست- بدبختانه از طریق بعضی هنرمندان موسیقی بیشتر دامن زده میشود؛ چه به عقیده آنان تنبک قادر نیست تا حالت های گوناگون روحی را بیان کند. مشکل اصلی را باید در انتزاعی بودن تنبک دانست.

تا اوایل این سده اساسا" تنبک به همراهی کننده ترکیبهای ریتمیک مانند تصنیف و رنگ بکار میرفت. با آمدن استادانی همچون درویش خان دیگر ترکیبهایی مانند پیش درآمد و چهارمضراب گسترش یافت.

گرچه این پیشرفتی در موسیقی ایرانی محسوب میشد، ولی به پیشرفت خود تنبک کمک شایانی ننمود. بنابراین لازم بود تا تنبک از زیر یوغ تصنیف خوانها آزاد شده و به دست نوازندگان حرفه ای تری سپرده شود تا به عنوان سازی تخصصی در نظر آید که به نظر اکثر پژوهشگران این مهم توسط روانشاد استاد حسین تهرانی (1291-1352) انجام گردید.

نواختن دور اصلی ریتم جهت پایه نگهداری موسیقی آوازی و سازی وظیفه اصلی تنبک نوازان بود. چیزی شبیه به مترونم! آنها همراهی کننده محسوب شده و بایستی در پایین مجلس می نشستند. حتی در این حالت در صورت اشتباه از طرف سایر اهل موسیقی مورد غضب آنها واقع میشدند، ولی تنبک نوازان نمیتوانستند به آسانی از آنان انتقاد کنند، زیرا ترس از دست دادن شغل خود را داشتند و فقط خود آنها بودند که می دانستند تا چه اندازه فداکاری و صبر لازم است تا کسی بتواند این همه دشواری را بر خود هموار سازد. درد دانستن این موضوع اجازه نداشتن برای بیان آن گاهی آنان را نا امید میکرد ولی خوشبختانه کینه این برخوردهای منفی باعث نشد تا از بهبودی بخشیدن به این ساز دست بردارند و تا اندازه ای هم موفق گشتند.

مختصری درباره تکامل تنبک:
در درون ایران دگرگونی های اجتماعی تاثیر بسزایی روی موسیقی و موسیقیدانان گذاشت. گرچه این تاثیر پریشانی هایی را نیز به دنبال داشت(ساخته شدن تصنیفهای اجتماعی-وطنی بوسیله شادروان عارف قزوینی نمونه ای از آن است)

حمایت کنندگان پیشین موسیقی یعنی شاهان و شاهزادگان جای خود را به تاجران و تا حدودی موسسه های دولتی دادند. پیش از این موسیقی در سالن های کوچک برای اشراف به اصطلاح بافرهنگ اجرا میشد که به خیال خود برای درک موسیقی اصیل تربیت شده بودند، اما کم کم از خوانندگان و نوازندگان انتظار رفت تا در سالنها ی بزرگتر برای شنوندگان عادی با سلیقه های گوناگون نیز، موسیقی اجرا نمایند. مثال بارز چنین اجراهایی، کنسرت نادره بانو قمرالملوک وزیری با هنرمندان بزرگی چون حاج علی اکبرخان شهنازی و مرتضی نی داوود میباشد.

وضعیت اجتماعی نا مطلوب تنبک نوازان و دگرگونی های اجتماعی اخیر باعث گردید تا تنبک نوازان نیز به ایجاد تحول در نوازندگی تنبک بپردازند. تنبک نوازان برجسته ای چون استاد تهرانی به دلیل عشق و علاقه وافرشان به این ساز تلاش کردند تا به آن اعتبار بخشند.

کم کم تنبک و تنبک نواز جای خود را در میان دیگر سازها و نوازندگان آنها باز نمود. سپس با آمدن دیگر نوازندگان زبر دستی همانند مرحوم ناصر فرهنگفر( 1326-1376) تنبک وارد پهنه نوینی از پیشرفت گردید. درخشانی صدای انگشتان، استقامت و سرعت بالای این نوازندگان، تنبک را به نقطه خوبی از تکامل رساند*

البته این پیشرفت با همه دستاوردهایش ویژگی مهمی را از هنر تنبک نوازی ربود و آن "دوری نواز"** بر اساس ادوار ایقاعی است. ***

وضعیت اجتماعی تنبک نوازان در حال حاضر:
کوشش نوازندگانی همچون استاد تهرانی و استاد فرهنگفر باعث شد تا تنبک سهم بیشتری در موسیقی سازی داشته باشد.

تنبک نوازان امروز که ادامه دهنده راه نسل گذشته هستند از درخشانی و زبردستی و سرعت بسیار بالایی برخوردارند ولی در اینجا پرسشی پیش می آید که با همه این پیشرفتهاچه تحولی در وضعیت اجتماعی تنبک نوازان بوجود آمده است؟ شاید تنبک نوازان نسبت به گذشته محبوبیت بیشتری داشته باشند؛ ولی با این همه در همان شان و منزلت پیشین خود قرار دارند. شغل اصلی آنان این است که برای نوازنده اصلی صحنه آرایی کنند و به کار او آب و رنگ بیشتری ببخشند. پس در حقیقت باید گفت وضعیت اجتماعی آنان تغییری نکرده بلکه فقط نمایششان روی صحنه فرق نموده است.

چه باید کرد؟
به عقیده ما تنبک نوازان باید با رو آوردن به تکنوازی، ارزش واقعی ساز را به جامعه نشان دهند. البته مقصود این نیست که همنوازی هنری بی اعتبار است. چه اگر تلاش همنوازان نبود تنبک هرگز به چنین درجه ای از پیشرفت نمیرسید. در پایان تصریح میکنیم که ترویج تکنوازی تنبک کاری ساده ای نبوده و به تلاشی سخت و سالها ریاضت نیازمند میباشد.

*تنبک سازان نیز با ایجاد تحول در ساختمان تنبک به پیشرفت این ساز کمک کرده اند مانند ساخت تنبکهای کوکی توسط استاد قنبری مهر.
**نوازندگی بر اساس ادوار ایقاعی را دوری نوازی میگویند.
***ایقاع عبارت است از مجموعه ضربات با زمانهای محدود و نسبت های مشخص که برای آنها دورهایی با زمان های برابر در نظر گرفته میشود.

پیمان ناصح پور و سیامک صحافی
(این نوشته پیشتر در دوهفته نامه "فردای بهتر" در نیمه اول آبان 1378 به چاپ رسیده بود که توسط آقای پیمان ناصح پور به سایت رسید، البته ایشان اضافه کردند که تنبک نسبت به 6 سال پیش، پیشرفته تر شده و حرکتهایی توسط نوازندگان تنبک انجام شده ولی هنوز وضعیت اجتماعی تنبکنوازان تغییری نکرده است)



منبع : Harmony Talk - وضعیت اجتماعی تنبک نوازان

 

تنبک نواز، نه تنبک


  بهمن رجبی
بهمن رجبی

نوشته ای که می خوانید گفتگویی است از محمد افتخاری با زنده یاد علی تجویدی که در مجله «کلک» شماره ۱۶ در تیر ماه ۱۳۷۰ به انتشار رسیده است و به کنسرت دو نوازی بهمن رجبی و محمود فرهمند بافی می پردازد.

گفتگویی با استاد علی تجویدی پیرامون هنر تنبک نوازی بهمن رجبی

در تیرماه و اسفندماه سال گذشته، برنامهء تکنوازی تنبک و سخنرانی بهمن رجبی پیرامون «ارتباط زیبایی و ریتم» و دونوازی‌ تنبک بهمن رجبی و محمود فرهمند بافی در سالن رودکی تالار وحدت به همت انجمن موسیقی ایران اجرا شد. استاد علی تجویدی‌ (موسیقیدان، آهنگساز و نوازندهء ویلن) از میهمانان آخرین شب‌ اجرای این برنامه در اسفندماه بودند. ایشان بنا به خواهش ما، در گفتگوی کوتاهی، نظرشان را دربارهء برنامهء آن شب بیان کردند.

استاد، اگر ممکن است نظرتان را دربارهء برنامهء امشب بیان کنید.

آقای رجبی در تعریف خود از هنر موسیقی، آن را ظریف‌ترین، حساس‌ترین و انسانی‌ترین شاخهء هنر دانستند. به نظر من، همین اظهار عقیده کافی است که طرز تفکّر این‌ هنرمند را راجع به موسیقی بدانیم. ایشان معتقدند که توانایی کار تنبک نواز در این است که‌ قدرت نوازندگی را با ظرافت در آمیزد. انصافا آقای رجبی در عمل به این اعتقاد کاملا وفادارند و ما این وفاداری را امشب به چشم خود دیدیم و با گوش خود شنیدیم. تکنوازی و دونوازی ایشان با آقای محمود فرهمند بافی به نظر من فوق العاده شنیدنی و با ارزش بود.

چه تفاوتی بین شیوهء تنبک نوازی آقای رجبی و تنبک نوازان دیگر می‌بینید؟

آقای رجبی به عنوان یک تنبک نواز معتقد است: «جهان متغّییر، انسان متفکّر می‌خواهد. بر این اساس، تنبک نوازی که تغییرات جهان را احساس نکند و براساس آن حرکت‌ نکند، آثارش قبل از خودش می‌میرد». من با ایشان در این مورد کاملا هم عقیده‌ام. این گفته را می‌شود به همهء هنرها تعمیم داد. بعضی از تنبک نوازان نتیجهء نواخته‌های دیگران را حمل‌ می‌کنند و به اصطلاح «پخته‌خوار» هستند و جز تقلید و تکرار و زور آزمایی با تنبک حرفی‌ برای گفتن ندارد.

ویژگی کار آقای رجبی در ابداع و انشا است. او با استفاده از امکانات‌ تنبک و با دست توانای خود، گویی تنبک را که یک ساز کوبه‌ای و ریتمیک است به یک ساز ملودیک تبدیل کرده است. تجسّم بعضی از ملودی‌های موجود در فرهنگ عامه با تنبک، در برنامه‌ای که شنیدیم به قدری گوشنواز و زیبا بود که من به شدّت تحت تأثیر قرار گرفتم.

ایشان‌ برخلاف نوازندگانی که با عملیات آکروباتیک با ساز خود زور آزمایی می‌کنند تا توجّه‌ شنوندگان و بینندگان را جلب کنند، در کمال ظرافت و لطافت و زیبایی و با ریزه کاری و بدون‌ پیرایه، هنر خود را عرضه می‌کنند. ابداع و انشا در هنر، کار عشق است و تقلید و تکرار در این عرصه، هیچ ارزشی ندارد. دست مقلّدان، «پخته خواران» و عوام فریبان دیر یا زود باز خواهد شد.

شما تقلید را به‌طور کلّی نفی می‌کنید؟

به نظر من شاگردی که از استاد خود می‌آموزد، در ابتدای کار چاره‌ای جز تقلید ندارد. اوّل باید تقلید کند، بعد به سراغ سبک‌های دیگر برود، آنها را بیاموزد و تجربه کند و در نهایت سبک مستقلّی را ایجاد کند و طرحی نو در اندازد. همان کاری را بکند که زنبور عسل می‌کند. من سالیان دراز با شادروان حسین تهرانی کار کرده‌ام. ایشان در زمان خودشان‌ ابداعات و نوآوری‌های چشمگیری داشته‌اند و آقای رجبی هم به این امر اذعان دارند. ما با حفظ احترام گذشتگان و پاسداری از ارزشهایی که آفریده‌اند باید دست به کاری بزنیم. هنر موسیقی در کشور ما از سالیان دراز مورد حمله و بی‌مهری بوده و مهجور مانده است. رسیدن به این مقصود در گرو همت و غیرت آنهایی است که دانش و عشق موسیقی داشته باشند.

آقای رجبی در زمرهء هنرمندانی هستند که این دانش و عشق را دارند. دانشی که در دو کتاب تحقیقی، یک کتاب آموزشی تنبک و سخنرانی‌ها و نوشته‌هایشان تجّلی کرده و عشقی‌ که به دانش و تکنیک وی جهت داده است. عشقی که براساس آن و بدون هیچ چشم داشتی به‌ نام و نان و به دور از هر نوع عوام فریبی به کار خود پرداخته است.



منبع : تنبک نواز، نه تنبک